۱۵ تغییر جالب مغز و احساسات مرد عاشق
عشق، نیرویی قدرتمند است که میتواند تغییرات شگرفی در مغز و رفتار انسان ایجاد کند. این تغییرات در مردان عاشق به گونهای خاص نمود پیدا میکنند. در این پست، به بررسی ۱۵ مورد از این تغییرات جالب میپردازیم: عاشق شدن فرآیندی پیچیده است که هورمونها، نوروترنسمیترها و مدارهای مغزی مختلفی را درگیر میکند. این فعل و انفعالات بیوشیمیایی، منجر به تغییراتی در رفتار، احساسات و حتی تفکر فرد میشوند.
- ✔افزایش سطح دوپامین: دوپامین، هورمون لذت و پاداش، در مغز مرد عاشق به شدت افزایش مییابد. این امر باعث ایجاد احساس سرخوشی، انگیزه و تمرکز بیشتر بر روی معشوق میشود.
- ✔کاهش سطح سروتونین: برخلاف تصور، سطح سروتونین، هورمون شادی و آرامش، در ابتدای رابطه عاشقانه کاهش مییابد. این کاهش میتواند منجر به وسواس فکری، اضطراب جدایی و افکار مزاحم در مورد معشوق شود.
- ✔فعال شدن مدار پاداش مغز: مدارهای مربوط به پاداش در مغز، درست مانند زمانی که فرد به مواد مخدر اعتیاد دارد، فعال میشوند. این فعالسازی، وابستگی شدید به معشوق و میل به بودن در کنار او را ایجاد میکند.
- ✔کاهش فعالیت قشر جلویی مغز: قشر جلویی مغز مسئول استدلال، قضاوت و کنترل احساسات است. در مردان عاشق، فعالیت این ناحیه کاهش مییابد که میتواند منجر به رفتارهای غیرمنطقی و تصمیمگیریهای عجولانه شود.
- ✔تقویت حافظه تصویری: حافظه تصویری فرد از معشوق و خاطرات مربوط به او تقویت میشود. جزئیات چهره، صدا و حرکات معشوق به خوبی در ذهن میمانند.
- ✔افزایش همدلی: مرد عاشق، همدلی بیشتری نسبت به معشوق خود احساس میکند و سعی میکند نیازها و احساسات او را درک کند.
- ✔تغییر در اولویتها: اولویتهای زندگی مرد عاشق تغییر میکند و معشوق در صدر این اولویتها قرار میگیرد. او حاضر است برای خوشحالی معشوق از بسیاری از خواستههای خود صرف نظر کند.
- ✔افزایش اعتماد به نفس: عشق میتواند اعتماد به نفس مرد را افزایش دهد، مخصوصا اگر معشوق او را تایید و حمایت کند.
- ✔کاهش ترس: عشق میتواند ترسهای فرد را کاهش دهد. مرد عاشق احساس میکند با وجود معشوق، قویتر و شجاعتر است.
- ✔افزایش خلاقیت: عشق میتواند خلاقیت مرد را تحریک کند. او ممکن است شروع به نوشتن شعر، نقاشی یا انجام کارهای هنری دیگر کند.
- ✔تغییر در عادات غذایی و خواب: عادات غذایی و خواب مرد عاشق ممکن است تغییر کند. او ممکن است کمتر غذا بخورد یا دچار بیخوابی شود.
- ✔احساس وابستگی عمیق: وابستگی عمیقی به معشوق ایجاد میشود که میتواند با حسادت و مالکیت همراه باشد.
- ✔افزایش حس مسئولیتپذیری: مرد عاشق حس مسئولیت بیشتری نسبت به معشوق خود احساس میکند و سعی میکند از او محافظت کند.
- ✔تقویت حس وفاداری: وفاداری یکی از مهمترین جنبههای عشق است. مرد عاشق به معشوق خود وفادار میماند و از او حمایت میکند.
- ✔تغییر در سبک زندگی: سبک زندگی مرد عاشق ممکن است به طور کلی تغییر کند. او ممکن است به فعالیتهایی علاقهمند شود که قبلاً به آنها توجهی نداشته است.
این تغییرات، ناشی از فعل و انفعالات پیچیده در مغز و احساسات مرد عاشق هستند و نشاندهنده قدرت بینظیر این احساس شگفتانگیز هستند. البته، این تغییرات در همه افراد یکسان نیست و به عوامل مختلفی مانند شخصیت فرد، نوع رابطه و مدت زمان آن بستگی دارد. عشق، تجربهای منحصر به فرد و متحولکننده است که میتواند زندگی انسان را به طور کلی تغییر دهد.
تغییرات جالب مغز و احساسات مرد عاشق: 15 نکته شگفتانگیز
1. افزایش سطح دوپامین: هجوم شادی و لذت
وقتی یک مرد عاشق میشود، مغزش شروع به ترشح مقادیر زیادی دوپامین میکند.دوپامین یک انتقالدهنده عصبی است که با احساس لذت، پاداش و انگیزه مرتبط است.این افزایش دوپامین باعث میشود مرد عاشق احساس شادی، انرژی و هیجان بیشتری داشته باشد.
این حالت مشابه اثراتی است که در هنگام مصرف مواد مخدر دیده میشود، به همین دلیل است که عشق میتواند بسیار اعتیادآور باشد.به عبارت دیگر، دیدن یا فکر کردن به معشوق، درست مانند خوردن یک شکلات خوشمزه یا برنده شدن در یک بازی، مغز را تحریک میکند.این احساس خوشایند باعث میشود مرد عاشق بخواهد بیشتر در کنار معشوق باشد و به او نزدیکتر شود.
دوپامین همچنین در افزایش تمرکز و توجه نقش دارد، بنابراین مرد عاشق ممکن است بیشتر روی معشوق خود متمرکز شود.
این افزایش انرژی و انگیزه میتواند به مرد عاشق کمک کند تا برای جلب توجه و رضایت معشوق خود تلاش بیشتری کند.در نتیجه، افزایش دوپامین یکی از عوامل اصلی احساس خوشبختی و سرخوشی در دوران عاشقی است.
2. کاهش سطح سروتونین: وسواس و دلشوره
برخلاف دوپامین که افزایش مییابد، سطح سروتونین در مغز مرد عاشق کاهش مییابد. سروتونین یک انتقالدهنده عصبی است که در تنظیم خلق و خو، خواب و اشتها نقش دارد. کاهش سروتونین میتواند منجر به احساس وسواس، دلشوره و اضطراب شود. این حالت مشابه وضعیتی است که در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) دیده میشود. مرد عاشق ممکن است به طور مداوم به معشوق خود فکر کند، نگران احساسات او باشد و از دوری او احساس ناراحتی کند. این وسواس میتواند تمرکز بر سایر جنبههای زندگی را دشوار کند و باعث ایجاد استرس شود. به همین دلیل، دوران عاشقی میتواند با فراز و نشیبهای احساسی زیادی همراه باشد. با این حال، کاهش سروتونین معمولاً موقتی است و با تثبیت رابطه به حالت عادی بازمیگردد.
3. افزایش نوراپی نفرین: هیجان و برانگیختگی
نوراپی نفرین، یک انتقالدهنده عصبی و هورمون استرس، در مغز مرد عاشق افزایش مییابد. این افزایش نوراپی نفرین باعث ایجاد احساس هیجان، برانگیختگی و افزایش ضربان قلب میشود. همین ماده شیمیایی است که هنگام مواجهه با خطر یا یک موقعیت استرسزا نیز ترشح میشود. پس، دیدن معشوق میتواند باعث ایجاد یک حس فوریت و اضطراب خوشایند در مرد عاشق شود. این احساس میتواند باعث شود مرد عاشق رفتارهای پرخطر و ماجراجویانه از خود نشان دهد. در ضمن، نوراپی نفرین میتواند باعث افزایش حافظه و یادگیری شود، به همین دلیل مرد عاشق ممکن است جزئیات مربوط به معشوق خود را به خوبی به خاطر بسپارد. این حالت به مرد عاشق کمک میکند تا در حضور معشوق خود هوشیارتر و متمرکزتر باشد. افزایش نوراپی نفرین، عشق را به یک تجربه بسیار پرانرژی و محرک تبدیل میکند.
4. افزایش سطح اکسی توسین: پیوند و وابستگی
اکسی توسین، که به عنوان “هورمون عشق” نیز شناخته میشود، نقش مهمی در ایجاد پیوند و وابستگی عاطفی دارد.این هورمون در مغز مرد عاشق افزایش مییابد و باعث ایجاد احساس نزدیکی، اعتماد و محبت نسبت به معشوق میشود.اکسی توسین همچنین میتواند باعث کاهش اضطراب و افزایش احساس آرامش شود، به ویژه در حضور معشوق.این هورمون در تقویت رفتارهای اجتماعی مثبت و کاهش رفتارهای تهاجمی نقش دارد.به همین دلیل، اکسی توسین میتواند به مرد عاشق کمک کند تا یک رابطه سالم و پایدار با معشوق خود ایجاد کند.این هورمون مخصوصا در هنگام لمس، در آغوش گرفتن و برقراری ارتباط چشمی با معشوق، بیشتر ترشح میشود.
در نتیجه، اکسی توسین نقش کلیدی در ایجاد احساس عشق و وابستگی عاطفی ایفا میکند.
این هورمون به مرد عاشق کمک میکند تا معشوق خود را به عنوان یک فرد خاص و ارزشمند در زندگی خود ببیند.
5. سرکوب قشر جلویی مغز: کاهش تفکر منطقی
قشر جلویی مغز، که مسئول تفکر منطقی، تصمیمگیری و کنترل تکانهها است، در مرد عاشق تا حدی سرکوب میشود.این امر میتواند باعث شود مرد عاشق رفتارهای غیرمنطقی و تکانشی از خود نشان دهد.مثلا ممکن است بدون فکر کردن به عواقب آن، پول زیادی برای معشوق خود خرج کند یا تصمیمات مهمی را بدون مشورت با دیگران بگیرد.این سرکوب قشر جلویی مغز همچنین میتواند باعث شود مرد عاشق عیوب و نقصهای معشوق خود را نادیده بگیرد.او ممکن است معشوق خود را کاملا مطلوب بداند و او را به عنوان یک فرد بینقص تصور کند.
این حالت به عنوان “کور شدن از عشق” شناخته میشود.
با این حال، این سرکوب قشر جلویی مغز معمولاً موقتی است و با گذشت زمان و تثبیت رابطه به حالت عادی بازمیگردد.در نتیجه، مرد عاشق در دوران اولیه رابطه ممکن است رفتارهایی از خود نشان دهد که بعداً پشیمان شود.
6. تغییر در نحوه پردازش اطلاعات: توجه انتخابی
مرد عاشق تمایل دارد اطلاعات مربوط به معشوق خود را به طور متفاوتی پردازش کند.او ممکن است به طور انتخابی به اطلاعاتی توجه کند که دیدگاه او را نسبت به معشوق خود تأیید میکنند و اطلاعاتی را که با این دیدگاه مغایرت دارند، نادیده بگیرد.این پدیده به عنوان “سوگیری تأیید” شناخته میشود.مثلا اگر دیگران از معشوق مرد عاشق انتقاد کنند، او ممکن است این انتقادات را نادیده بگیرد یا سعی کند آنها را توجیه کند.در ضمن، مرد عاشق ممکن است ویژگیهای مثبت معشوق خود را بزرگنمایی کند و ویژگیهای منفی او را کماهمیت جلوه دهد.
این نوع پردازش اطلاعات میتواند باعث شود مرد عاشق دیدگاه غیرواقعبینانهای نسبت به معشوق خود داشته باشد.
با این حال، این پدیده معمولاً با گذشت زمان و شناخت بیشتر معشوق، کاهش مییابد.در نتیجه، مرد عاشق در دوران اولیه رابطه ممکن است تصویری کاملا مطلوب و غیرواقعی از معشوق خود داشته باشد.
7. افزایش فعالیت در مناطق مرتبط با پاداش: احساس سرخوشی
مناطقی از مغز که با پاداش و لذت مرتبط هستند، مانند هسته اکومبنس، در مرد عاشق بسیار فعالتر میشوند.این افزایش فعالیت باعث ایجاد احساس سرخوشی، رضایت و خوشبختی میشود.این حالت مشابه احساسی است که در هنگام انجام فعالیتهای لذتبخش مانند خوردن غذا، گوش دادن به موسیقی یا برنده شدن در یک بازی تجربه میشود.به همین دلیل، مرد عاشق ممکن است احساس کند که زندگی او با حضور معشوق خود بسیار لذتبخشتر و رضایتبخشتر شده است.این احساس میتواند باعث شود مرد عاشق به طور مداوم به دنبال راههایی برای جلب رضایت و خوشحالی معشوق خود باشد.
در نتیجه، افزایش فعالیت در مناطق مرتبط با پاداش، عشق را به یک تجربه بسیار لذتبخش و رضایتبخش تبدیل میکند.
این احساس میتواند باعث شود مرد عاشق به طور عمیقی به معشوق خود وابسته شود.در ضمن، این احساس میتواند به مرد عاشق انگیزه دهد تا برای حفظ رابطه خود تلاش کند.
8. تغییر در الگوهای خواب: بیخوابی یا خواب زیاد
عشق میتواند الگوهای خواب مردان را تغییر دهد. برخی از مردان ممکن است به دلیل هیجان و فکر کردن مداوم به معشوق خود دچار بیخوابی شوند. برعکس، برخی دیگر ممکن است به دلیل احساس آرامش و امنیت در کنار معشوق خود، بیشتر از معمول بخوابند. این تغییرات در الگوهای خواب معمولاً موقتی هستند و با تثبیت رابطه به حالت عادی بازمیگردند. با این حال، کمخوابی یا پرخوابی میتواند تأثیر منفی بر خلق و خو، تمرکز و عملکرد شناختی مرد عاشق داشته باشد. پس، حفظ یک الگوی خواب منظم در دوران عاشقی بسیار مهم است. در نتیجه، عشق میتواند تأثیر قابل توجهی بر کیفیت و کمیت خواب مردان داشته باشد. تلاش برای حفظ یک روال خواب منظم میتواند به کاهش اثرات منفی کم خوابی و تنظیم احساسات کمک کند.
9. تغییر در اشتها: کاهش یا افزایش اشتها
عشق میتواند بر اشتهای مردان نیز تأثیر بگذارد. برخی از مردان ممکن است به دلیل اضطراب و استرس ناشی از عاشقی، اشتهای خود را از دست بدهند. برعکس، برخی دیگر ممکن است به دلیل احساس خوشحالی و رضایت، بیشتر از معمول غذا بخورند. این تغییرات در اشتها معمولاً موقتی هستند و با تثبیت رابطه به حالت عادی بازمیگردند. با این حال، بیاشتهایی یا پرخوری میتواند تأثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی مرد عاشق داشته باشد. پس، حفظ یک رژیم غذایی متعادل در دوران عاشقی بسیار مهم است. در نتیجه، عشق میتواند تأثیر قابل توجهی بر عادات غذایی مردان داشته باشد. مصرف غذاهای سالم و مغذی میتواند به حفظ سطح انرژی و مقابله با استرس های احتمالی کمک کند.
10. افزایش حس همدلی: درک بهتر احساسات معشوق
مرد عاشق تمایل دارد حس همدلی بیشتری نسبت به معشوق خود داشته باشد. او بیشتر تلاش میکند تا احساسات و دیدگاههای معشوق خود را درک کند و با او همدردی کند. این افزایش همدلی میتواند به تقویت رابطه و ایجاد یک پیوند عاطفی قویتر کمک کند. مرد عاشق ممکن است بیشتر به نیازهای معشوق خود توجه کند و سعی کند به او کمک کند. او همچنین ممکن است در هنگام ناراحتی یا پریشانی معشوق خود، احساس ناراحتی و پریشانی کند. در نتیجه، افزایش حس همدلی یکی از جنبههای مثبت عشق است که میتواند به بهبود روابط بین فردی کمک کند. این همدلی به ایجاد یک رابطه حمایتی و صمیمی کمک میکند. در ضمن، همدلی میتواند به حل اختلافات و سوءتفاهمها در رابطه کمک کند.
11. افزایش فعالیت در مناطق مرتبط با تصویرسازی ذهنی: رویاپردازی درباره آینده
مناطقی از مغز که با تصویرسازی ذهنی و برنامهریزی برای آینده مرتبط هستند، در مرد عاشق فعالتر میشوند. او ممکن است بیشتر در مورد آینده خود با معشوق خود رویاپردازی کند و برنامههای بلندمدتی برای رابطه خود داشته باشد. این رویاپردازی میتواند به مرد عاشق انگیزه دهد تا برای حفظ و تقویت رابطه خود تلاش کند. او ممکن است به فکر ازدواج، تشکیل خانواده و گذراندن بقیه عمر خود با معشوق خود باشد.
این تصویرسازی ذهنی میتواند به مرد عاشق احساس امید و خوشبینی نسبت به آینده بدهد. در نتیجه، افزایش فعالیت در مناطق مرتبط با تصویرسازی ذهنی، عشق را به یک تجربه آیندهنگر و امیدوارکننده تبدیل میکند. این رویاپردازی ها میتوانند به تعیین اهداف مشترک و تقویت تعهد در رابطه کمک کنند. با این حال، باید رویاپردازی با واقعبینی همراه باشد تا از ناامیدی در آینده جلوگیری شود.
12. کاهش فعالیت در مناطق مرتبط با قضاوت اجتماعی: بیتوجهی به نظرات دیگران
مناطقی از مغز که با قضاوت اجتماعی و ارزیابی دیگران مرتبط هستند، در مرد عاشق تا حدی غیرفعال میشوند.این امر میتواند باعث شود مرد عاشق به نظرات دیگران در مورد رابطه خود بیتوجه باشد.او ممکن است به انتقادات و نظرات منفی دیگران در مورد معشوق خود توجه نکند و به جای آن، بر احساسات خود تمرکز کند.این کاهش فعالیت در مناطق مرتبط با قضاوت اجتماعی میتواند به مرد عاشق کمک کند تا از فشارهای اجتماعی برای پایان دادن به رابطه خود مقاومت کند.با این حال، باید مرد عاشق به طور کامل به نظرات دیگران بیتوجه نباشد و در صورت لزوم، به توصیههای منطقی و سازنده توجه کند.
در نتیجه، کاهش فعالیت در مناطق مرتبط با قضاوت اجتماعی میتواند به مرد عاشق کمک کند تا رابطه خود را بر اساس احساسات واقعی خود بنا کند.
این استقلال از نظرات دیگران میتواند به حفظ اصالت و صمیمیت در رابطه کمک کند.با این حال، تعادل بین استقلال و توجه به بازخوردها برای یک رابطه سالم ضروری است.
13. تغییر در حساسیت به درد: افزایش یا کاهش تحمل درد
عشق میتواند بر حساسیت مردان به درد تأثیر بگذارد. برخی از مردان ممکن است در دوران عاشقی تحمل درد بیشتری داشته باشند، زیرا عشق میتواند به عنوان یک مسکن طبیعی عمل کند. برعکس، برخی دیگر ممکن است به دلیل استرس و اضطراب ناشی از عاشقی، حساسیت بیشتری به درد داشته باشند. این تغییرات در حساسیت به درد معمولاً موقتی هستند و با تثبیت رابطه به حالت عادی بازمیگردند. این اثرات به دلیل ترشح اندورفینها و سایر مواد شیمیایی در مغز هنگام عاشق شدن است. در نتیجه، عشق میتواند تأثیر قابل توجهی بر نحوه تجربه درد در مردان داشته باشد. این اثرات میتوانند به بهبود کیفیت زندگی و افزایش انعطاف پذیری در مواجهه با چالش ها کمک کنند. با این حال، باید در صورت وجود درد مزمن، به دنبال مراقبت های پزشکی مناسب باشید.
14. افزایش سطح تستوسترون: میل جنسی و رقابت
در مراحل اولیه عشق، سطح تستوسترون در مردان ممکن است افزایش یابد. تستوسترون یک هورمون جنسی است که با میل جنسی، رقابت و پرخاشگری مرتبط است. این افزایش تستوسترون میتواند باعث شود مرد عاشق احساس جذابیت جنسی بیشتری نسبت به معشوق خود داشته باشد و برای جلب توجه او با دیگران رقابت کند. این افزایش تستوسترون معمولاً موقتی است و با تثبیت رابطه به حالت عادی بازمیگردد. با این حال، تستوسترون نقش مهمی در ایجاد جذابیت و انگیزه در رابطه دارد. در نتیجه، افزایش سطح تستوسترون میتواند به مرد عاشق کمک کند تا یک رابطه جنسی سالم و رضایتبخش با معشوق خود داشته باشد. این هورمون به ایجاد یک ارتباط فیزیکی قوی تر و صمیمیت بیشتر در رابطه کمک می کند. با این حال، تعادل در سطح هورمون ها برای حفظ سلامت جسمی و روانی ضروری است.
15. تغییر در ترجیحات موسیقیایی: گوش دادن به آهنگهای عاشقانه
مرد عاشق ممکن است ترجیحات موسیقیایی خود را تغییر دهد و بیشتر به آهنگهای عاشقانه گوش دهد. این آهنگها میتوانند به او کمک کنند تا احساسات خود را بیان کند و با معشوق خود ارتباط عاطفی برقرار کند. گوش دادن به موسیقی عاشقانه میتواند باعث ترشح دوپامین و اکسی توسین در مغز شود و احساس خوشحالی و رضایت را افزایش دهد. این تغییر در ترجیحات موسیقیایی نشاندهنده تأثیر عمیق عشق بر احساسات و رفتارهای مردان است. موسیقی میتواند به عنوان یک وسیله ارتباطی و ابزاری برای بیان احساسات عمل کند. در نتیجه، گوش دادن به آهنگهای عاشقانه میتواند به مرد عاشق کمک کند تا از دوران عاشقی خود لذت بیشتری ببرد. این کار به تقویت احساسات مثبت و ایجاد خاطرات خوشایند در رابطه کمک می کند. در ضمن، موسیقی میتواند به کاهش استرس و بهبود خلق و خو کمک کند.







اولین باری که عشق رو تجربه کردم، فکر می کردم دنیا به آخر رسیده! مغزم مدام دور خودش می چرخید و خواب و خوراک ازم گرفته بود. یه بار سه روز پشت هم فقط قهوه خوردم و نخوابیدم، بعد فهمیدم این همون اثر دوپامین و نوراپی نفرینه که توی پست گفته بود.
اون موقع نمی دونستم وقتی سروتونین افت می کنه چقدر می تونه خطرناک باشه. همه اش فکر می کردم اگه فلان کار رو نکنم طرف مقابل ازم بدش میاد. این وسواس فکری کلی بهم آسیب زد تا یاد گرفتم نباید احساساتم رو اینقدر به یه نفر گره بزنم.
فقط یه چیز یادم نمی ره… اونموقع ها گوشیم پر بود از آهنگای عاشقانه حال به هم زن! 😅 هرچی شعر غمگین تر بود بیشتر گوش می دادم. الان که فکرش رو می کنم می بینم چقدر احمقانه بود.
یه اشتباه دیگه که خیلی ها مرتکب می شن: اونقدر تو افکارشون غرق می شن که دوستاشون رو فراموش می کنن. منم همین کارو کردم و کلی از رفیقام رو از دست دادم. تازه بعد از جدایی تونستم دوباره رابطه هام رو درست کنم.
چیزی که تو این مطلب خیلی خوب نشون داده اینه که عشق واقعا یه جور مادست. حواس آدمو به کلی به هم می ریزه، مخصوصا تو هفته های اول. یادمه یه بار بابت یه پیام ساده که دیر جواب گرفته بودم، کلی استرس گرفتم و قلبم تند می زد. الان می فهمم اون نوراپی نفرین بود که داشت کار خودش رو می کرد!
اشتباه بزرگ دیگه ای که دیدم اینه که بعضیا فکر می کنن اگه عاشق بشن همه مشکلاتشون حل میشه. در حالی که اصلا اینطور نیست، تازه کلی مشکل جدیدم اضافه می شه! 🤪
وقتی مطالبی درباره تغییرات مغز مرد عاشق میخوندم یاد تجربه خودم افتادم. یه مدت با دوستم که آشنا شدم حس میکردم انگار مغزم دیگه درست کار نمیکنه. شبها تا دیروقت بیدار میموندم فقط عکس هاش رو نگاه میکردم. صبحا هم که بیدار میشدم اولین چیزی که توی فکرم بود شماره اش بود.
تغییرات اشتها هم جالبه. بعضی روزا اصلا گرسنم نمیشد و بعضی وقتا یهو هوس غذاهای عجیب غریب میکردم. فکر کنم ارتباط عمیقی بین احساسات و سیستم گوارش وجود داره که کم تر درباره اش صحبت شده.
دوست دارم بدونم کسایی که این حالت رو تجربه کردن چطور با این تغییرات کنار اومدن؟ یا مثلا چه راهکارهایی برای تنظیم دوباره خواب و خوراکشون پیدا کردن؟
یه چیز دیگه که برام جالب بود تاثیر عشق روی خلاقیته. من که اصلا اهل شعر نبودم ولی یهو کلی غزل مینوشتم. کسایی هستن که این تجربه رو داشته باشن؟ فکر کنم جای تحقیق بیشتری داره که چطور عشق میتانه توانایی های پنهان آدما رو بیدار کنه.